کد مطلب:314073 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

از اینها کدام یک ریش می تراشیدند
آقای منظور حسین جابر حسین الغاری میرپور خاص سند پاكستان، از حوزه ی علمیه ی قم، در نوشته ای چنین آورده اند:

رئیس زندانهای استان سند پاكستان، در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نشسته بودند. ایشان در استان سند به عدالت و وثاقت معروف بوده، به عنوان مؤمن كامل شناخته می شوند. مردی عابد و زاهد و پرهیزكار هستند، و حكم علی بن یقطین عصر خویش را دارند. مؤمنین بسیاری را از زندانهای دولتی آزاد كرده اند. ایشان، كه از محضر آیةالله شیخ غلام مهدی نجفی (مؤسس دانشگاه جعفریه ی سند) و آیةالله سید ثمر حسن زیدی (مؤسس مدرسه ی مشارع العلوم حیدرآباد سند) بسیار مستفید و مستفیض شده اند، به من گفتند:

در سال 1361 هـ.ق / 1971 میلادی در حرم مطهر حضرت باب الحوائج



[ صفحه 471]



ابوالفضل العباس علیه السلام نشسته بودم و مشغول عبادت و زیارت بودم. آن وقت من محاسن خود را می تراشیدم. ناگاه شخصی نورانی كه چهره اش مثل مهتاب روشن بود و هیبت و عظمت داشت جلوی من آمد. جرئت نمی كردم كه با او هم كلام شوم. بالأخره به من گفتند كه ای منظور حسین، كلمه ی ایمان را ورد كن! من روبروی آن جناب كلمه ی ایمان را ورد كردم. سپس از من پرسیدند: چه كسی به تو گفته است كه این، كلمه ی ایمان و اسلام است. گفتم: حضرت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: آیا صاحب ولایت هستی و بر امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام و صاحب این مشهد (حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام) ایمان داری؟ گفتم: بلی الحمدلله. گفتند: از اینها، كدام یك ریش می تراشیدند؟! من جوابی ندادم، كه پشیمان و نادم بودم. آن بزرگوار به طرف ضریح مقدس روانه شده، از نظر من غایب گشتند.